


شبکههای عصبی مصنوعی یکی از مفاهیم کلیدی در یادگیری ماشین هستند که از ساختار مغز انسان الهام گرفته شدهاند و با استفاده از نورونهای مصنوعی، پردازش دادهها را انجام میدهند، این مدلها برای شناسایی الگوها، تحلیل دادههای پیچیده و حل مسائل مختلف از جمله تشخیص تصویر، پردازش زبان طبیعی و پیشبینی سریهای زمانی استفاده میشوند، شبکههای عصبی شامل لایههای ورودی، پنهان و خروجی هستند که هر لایه از تعدادی نورون تشکیل شده و با استفاده از وزنها و توابع فعالسازی، اطلاعات را پردازش میکند، یادگیری در این مدلها با استفاده از روشهایی مانند انتشار پسرو (Backpropagation) و بهینهسازی وزنها انجام میشود تا مدل بتواند با کمترین میزان خطا، پیشبینیهای دقیقی ارائه دهد، شبکههای عصبی میتوانند در انواع مختلفی مانند پرسپترون چندلایه (MLP)، شبکههای عصبی بازگشتی (RNN) و شبکههای عصبی پیچشی (CNN) پیادهسازی شوند که هر کدام برای مسائل خاصی بهینه شدهاند، اما تفاوت اصلی شبکههای عصبی کلاسیک با یادگیری عمیق در تعداد لایههای پنهان و توانایی آنها در یادگیری ویژگیهای پیچیدهتر نهفته است، در حالی که شبکههای عصبی سنتی معمولاً دارای تعداد کمی لایه هستند و برای حل مسائل سادهتر استفاده میشوند، یادگیری عمیق شامل شبکههایی با تعداد زیادی لایه پنهان است که میتوانند روابط غیرخطی پیچیدهای را بین دادهها کشف کنند، یادگیری عمیق به دلیل توانایی بالا در پردازش حجم وسیعی از دادهها و استخراج ویژگیهای بهینه بهصورت خودکار، در بسیاری از حوزهها مانند خودروهای خودران، پزشکی، تحلیل صوت و تصویر و سیستمهای توصیهگر کاربرد گستردهای یافته است، شبکههای عصبی عمیق مانند CNN برای پردازش تصاویر و استخراج ویژگیهای مکانی از دادههای تصویری، RNN برای تحلیل دادههای متوالی مانند پردازش زبان طبیعی و مدلهای ترانسفورمر برای کاربردهای پیشرفته مانند ترجمه ماشینی و تولید متن به کار گرفته میشوند، یکی از چالشهای اصلی یادگیری عمیق، نیاز به دادههای بزرگ و منابع پردازشی قدرتمند مانند پردازندههای گرافیکی (GPU) است که امکان آموزش مدلهای پیچیده را فراهم میکند، همچنین تنظیم هایپرپارامترها مانند نرخ یادگیری، تعداد لایهها و انتخاب توابع فعالسازی تأثیر قابلتوجهی بر عملکرد مدل دارد، بهینهسازی این پارامترها با استفاده از روشهایی مانند جستجوی شبکهای (Grid Search) و بهینهسازی بیزی انجام میشود تا مدل بهترین دقت ممکن را داشته باشد، با پیشرفت یادگیری عمیق، روشهایی مانند یادگیری انتقالی که امکان استفاده از مدلهای ازپیشآموزشدیدهشده را فراهم میکند، توسعهیافتهاند تا نیاز به دادههای زیاد کاهش یابد و مدلها بتوانند با دادههای کمتر و با دقت بالاتر کار کنند، در نهایت، یادگیری عمیق آینده هوش مصنوعی را متحول کرده و به سمت مدلهایی میرود که بتوانند بدون نیاز به برچسبگذاری دستی دادهها، بهطور خودکار یادگیری کنند و تصمیمگیریهای دقیقتری انجام دهند که این موضوع در کاربردهایی مانند سیستمهای خودمختار، رباتیک و پردازش زبان طبیعی نقش مهمی ایفا خواهد کرد.